Episoder
-
یاد داشتِ بزرگْآموزگارِ عشایر که روشنی اَفکارش طالعِ ایل را مُبارک ساخت و سرنوشتشان را از سر نوشت…
موسیقیها:
بیژن بیژنی/ سیما بینا/ رضا سقایی
تیتراژ پایانی: سالار عقیلی
پاکتِ هفتم برگرفته از کتاب "بخارای من ایل من" است. -
سعدی اَفشار از آخرین بازماندگانِ کاربَلدِ نسل سیاهبازان نمایشِ روحوضیست؛ نسلی که هنرش در جنجالِ هنر مُدرن به پستو رفت و در صحنهی تاریکِ تنهاییهایش باقیماند. نسلی که مجال نیافت تا با مُبارکی به نسلهای بعدی، خندیدنِ بیغلوغش را اَرزانی کند. امّا سعدی اَفشار با همهی سیاهیهای روزگارش، تا نفَس داشت مُبارک بود، مُبارک شد و مُبارک ماند.
موسیقیها:
تیتراژ اول: پگاه / علی صادقیان
نوای زنبورک / نیما مُحّبی
کِرشمه / فرامرز پایور
زرد ملیجه / ابوالحسن صبا
شرق اندوه، سیاه مشق تار / کیوان ساکت
ضربی سیاه / مرتضی احمدی
لبخند ماه، لعل / مسعود هراتیان
همنوازی ویولونسل و پیانو / آدام هورست
شانزلیزه / آزاده مهدوی آزاد
رقص خیال / مهدی وجدانی
تکنوازی کمانچه / محمد زرینمهر
تیتراژ پایانی: فرار بزرگ / امین هنرمند -
Manglende episoder?
-
❄️
آخرین پاییز قرنِ خورشیدی در حالِ سپری شدن است و ما هم یکساله میشویم... دلمان مثلِ همیشه برای همهی یادها و خاطراتِ عُمرِ رفته تنگ میشود. ولی با همهی رنجهایی که از سرزمینمان گذشت، هنوز چشم بهراهِ روشنیِ سپیدهی سَحَرِ یلدا هستیم تا شاید به برکتِ درخششِ برفِ قلّههای کوهستانها روزگارانِ روشنی در پیش رویمان باشد و تنورِ دلمان به عطرِ شادی و آرامش گرم شود و خاطراتِ شیرینی در دفترچهی زندگیمان ثبت شود؛ تا ما نیز چون گذشتگانمان یادی نیک برای آیندگان به یادگار گذاریم. آیندهیی که حالا در کورانِ غصهها و دلسردیهای این روزهایمان از رَمندگیاش گریزی نیست...!
موسیقیها:
تیتراژ اول: Burak canözer / sakil kent
به خاطر تو / ویگن
گمشده / همایون خُرم _ سپنتا مجتهدزاده
دزد عروسکها / محمدرضا علیقلی
نیلوفر / مارتیک
رقص در خیال _ والس بهار / مهین زرین پنجه
رِنگِ تمنّا / سامان احتشامی
قصّههای مجید / ناصر چشم آذر
مرغ هوس / احمد عاشورپور
روزهای زندگی / کارن همایونفر
خونه بهار / علیرضا پور اُستاد
تیتراژ پایانی: خاکآشنا / کارن همایونفر -
صفهای طولانیِ رسیدنِ به گیشه، پوسترهای رنگیِ سردر، پردههای مخلمی قرمزِ سالن، ذوق و شوق دیدنِ فیلم، قصههای باورکردنی، سکانسهای دوست داشتنی و کادرهای هنرمندانه، دیالوگهای به یادماندنی، بازیگرهای حقیقی و شیفته، و تماشاگرانِ عشقِ فیلم...
دلمان تنگ شده است برای سینمایی که روزی هویتی جدی و بیگزند داشت؛ سینمایی که رویایی بزرگ بود و رویاپردازان بزرگتری داشت که جذبه و سِحرِ هنرشان، بسیاری از ما دلباختگانِ را شیدای این وادی کرد...
این روزها، سینمای آن روزها گُم شده است؛ شاید هم که در پستویی پنهانش کردهاند، یا خودمان آن را جایی جا گذاشتهایم و یادمان نمیآید کجا... همهی ما در این زندگیمان گُمشدهایی داریم؛
گاهی شیایی، کتابی، قلمی، کلاهی، شالی، سنجاقِ سری، کفشی، گاهی هم نیمهیی،دوستی، بزرگی، عشقی، خیالی یا حتا رویایی... سینمای این روزهای ما هم رویاهای بزرگِاش را گُم کرده است و دیریست که جای بسیاری در قابِ نقرهایی جادویاش خالیِ خالیست.
حال ما در این روزگارِ غلفتِ از سینما، در روزِ سینما از دلتنگیهایمان و خاطرههایش میگوییم.
باشد که بماند به یاد داشت ...🌱
بیست و یکم شهریور ماه یکهزار و سیصد و نود و نُه
برای شنیدن پاکتِ چهارم میتوانید به کانال تلگرام پاکت که در بیو ثبت شده مراجعه کنید🎧🎬
موسیقیها: رقص در بهار / شهداد روحانی
آلبوم شانزلیزه / آزاده مهدوی آزاد
رقص دایره / حشمت سنجری
آلبوم دوست قدیمی / بابک صفر نژاد
خانه خلوت / محمدرضا علیقلی
تنگسیر / لوریس چکناواریان
سُرب / گیتی پاشایی
سفر به چزابه / پیروز ارجمند
دستهای آلوده / بابک بیات
پیش درآمد / علی عظیمی -
۱۴ اَمُرداد مصادف است با شصت و یکمین سالفوتِ بزرگ بانوی موسیقی ایران، قمرالملوک وزیری. بانویی که با جسارت و سخاوت خود، برگی زرین به کتابِ تاریخِ موسیقی ایران افزود و برای همیشه خود را ماندگار کرد. به همین مناسبت برآن شدیم تا با یاد داشتِ روایتی کوتاه از دوران حیاتاش، نام و خاطرهاش را ارج نهیم. 🌱🌙
موسیقی متن و تیتراژ نخست : آلبوم هزاردستان/مرتضی حنانه_
تکنوازی سهتار: داوود شیرزادخانی_
تصنیف بیکلام "ماه من شاه من" / "آتشی در سینه دارم" / "مطرب": مرتضی نیداوود_
تیتراژ پایانی: تصنیف "ماه من" / شهلا سرشار -
دلمان میخواست پاکتِ دوم را با حال و هوای خوشتری برایتان ارسال کنیم؛ اما سرخوشیهایمان لابهلای پریشانیِ دلزده و سرایتِ اینماهها و روزها گُم شد؛ برای همین به کتابخانه و یادداشتهایمان پناه بُردیم، تا با یاد و مددِ قلمِ بزرگانمان: شفیعی کدکنی، سهراب سپهری، عباس معروفی، نادر ابراهیمی، فریدون مشیری، علی حاتمی، احمد شاملو، زویا زاکاریان،سیمین بهبهانی، شمس لنگرودی و سید علی صالحی
حالِ دلمان را خوب کنیم و اُمیدوار باشیم که سالِ پیشرو، هاتفِ صُلح باشد تا در سایهی لُطفاش به آرامش و شادی برسیم🌱 -
پاکَت اوَل، در تاریخ یِک دِی ماهِ ۱۳۹۸ برای شُما ارسال شد.
پیشنهاد میکنیم، قبل از باز کردن این پاکَت به توضیحات آن دقت کنید.
این پاکت برگرفته از خاطراتِ گذشتهی ماست ؛ گذشتهایی که حالا از ما گذر کرده است و ما از آن گذر نکردهایم، و هنوز گاهی در این روزهایِ شتابزده و مَلول، دل تنگاَش میشویم .
" یادم می آید " عنوانیست وام گرفته از کتابی با همین نام نوشتهی " نسیم وَهابی " که در ایران اِقبال چاپ نداشت و هرگز به دست خوانندهاش نرسید ؛ او نیز کتاب خود را بر اَساس کتاب " I Remmeber " از "جوبرینارد" نویسنده ، نقّاش و هنرمند مکتب پاپِ آمریکا نوشته است ؛ کتابی حاوی خاطرات نویسنده و هَمنَسلاناش.
ما هم به بهانه و حُرمتِ خاطرههایمان دور هم جمع شدیم تا گذشته را دوباره و دوباره مرور کنیم ؛ و چه خوشبختیِ بزرگیست که آدمهای یک نَسل باهم یادِ مشترک دارند.