Episodes

  • «آواز نگارینا»

    به یاد استاد «محمد رضا شجریان»

    به مناسبت فرخنده زادروز استاد.

    خواننده:ساریه نوید

    موسیقی:نواک

    ناظرضبط:نوید دهقان

  • تصنیف قدیمی «برای تو»

    ای آنکه به دل شکستنت عادت و خوست

    بشکن دل من که آخر کار و نکوست

    چیزی که شکست قیمتش می شکند

    الا دل عاشق و خم طره دوست

    خواننده:ساریه نوید

    آهنگساز :نوید دهقان

  • Missing episodes?

    Click here to refresh the feed.

  • آرزوی دیدار – اجرای خصوصی ابوالحسن صبا، علی تجویدی و علی مستوفیان در سه‌گاه

    سه‌گاه، اجرای خصوصی

    ویولن: ابوالحسن صبا

    تمبک و آواز : علی تجویدی

    آواز: علی مستوفیان

    یکم بهمن ۱۳۲۷

    منزل ابراهیم خاک‌نگار مقدم

    همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی

    من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

  • ره عشق - اجرای خصوصی حسن کسایی و دکتر عفیفی 

    بیات اصفهان، ۱۳۶۵

    نی و آواز: حسن کسایی

    تمبک: دکتر عفیفی (انوشه)

    شعر: مولانا

    رشته‌ای در گردنم افکنده دوست

    می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست

    تو مکن تهدیدم از کشتن که من

    تشنه‌ی زارم به خون خویشتن

    عاشقان را هر زمانی مردنیست

    مردن عشاق خود یک نوع نیست

  • طبیب عشق – اجرای خصوصی جلیل شهناز، پرویز یاحقی و جهانگیر ملک

    اجرای خصوصی در بیات اصفهان و عشاق

  • زلف دلکش - اجرای خصوصی جلیل شهناز، پرویز یاحقی و جهانگیر ملک

    اجرای خصوصی در شور، شهناز و حسینی

  • چشم سیه - اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و حبیب‌الله بدیعی

    اجرای خصوصی در سه‌گاه و افشاری

    مونیخ، منزل دکتر خادمی

    مرا عاشقی شیدا

    فارغ از دنیا

    توکردی ، توکردی

    مرا عاقبت رسوا

    مست و بی‌پروا

    توکردی ، توکردی

    نداند کس ، جانا ، چه‌کردی

    چه‌ها کردی با ما ، چه‌کردی

    دو چشمم را دریا

    درافشان ، گوهرزا

    توکردی ، توکردی

    روان ازچشم ما

    گهرها ، دریاها

    توکردی ، توکردی

    نه یک دم از جورت فغان‌کردم

    نه دستی سوی آسمان‌کردم

    منم اکنون چو خاک راهی

    غباری درشام سیاهی

    اگر مهری رخشد ، توآن مهری

    اگر ماهی تابد ، توآن ماهی

    اگر هستی پاید ، تو هستی

    اگر بودی باید ، تو بودی

    بی‌لطف و صفا ، باشد به خدا ، بی‌تو هستی‌ها

    از دیدارت ، از رخسارت

    ای جان بینم ، سرمستی‌ها

    شمیم روح‌افزایی

    مشکی ، عودی

    منیر بزم و راهی

    چنگی ، رودی

    چنگی ، رودی

    *****

    گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

    بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

    به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم

    شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

    پیام داد که خواهم نشست با رندان

    بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

    رواست در بر اگر میتپد کبوتر دل

    که دید در ره خود پیچ و تاب دام و نشد

    بدان طمع که به مستی ببوسم آن لب لعل

    چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

    به کوی عشق منه بیدلیل راه قدم

    که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

    دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

    بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

    فغان که در طلب گنج نامه مقصود

    شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

    هزار حیله برانگیخت حافظ از سر درد

    در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد

    *****

    دل می‌رود ز دستم، صاحب دلان، خدا را!

    دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

    کشتی نشستگانیم، ای باد شُرطه، برخیز!

    باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

    ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون

    نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

    ای صاحب کرامت! شکرانه سلامت

    روزی تفقدی کن، درویش بی‌نوا را

    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:

    «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»

    *****

    خم زلف تو دام کفر و دین است

    زکارستان او یک شمه این است

    جمالت مُعجز حسن است لیکن

    حدیث غمزه‌ا‌ت سحر مبین است

    ز چشم شوخ تو جان کِی توان برد

    که دایم با کمان اندر کمین است

    بر آن چشم سیه صد آفرین باد

    که در عاشق کشی سحرآفرین است

    تو پنداری که بدگو رفت و جان برد

    حسابش با کران الکاتبین است

  • کنسرت موسیقی پارسی – لطفی، علیزاده، عمومی و قوی‌حلم

    اجرای دوشب کنسرت موسیقی پارسی در شهر ژنویلیه فرانسه

    ۲۵ و ۲۶ مهرماه سال ۱۳۶۵

    شب اول | بخش اول: اجرای ۴ نوازی در دستگاه شور، حسین علیزاده و محمدرضا لطفی سه‌تار، حسین عمومی نی و محمد قوی‌حلم تنبک. بخش دوم: بداهه‌نوازی تار در دشتی و کردبیات توسط حسین علیزاده

    شب دوم | بخش اول: بداهه‌نوازی تار و تنبک در اصفهان توسط محمدرضا لطفی و محمد قوی‌حلم. بخش دوم: بداهه‌نوازی نی و تنبک در دستگاه همایون توسط حسین عمومی و محمد قوی‌حلم

    گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر

    بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر

    معرفت نیست در این قوم خدا را سببی

    تا برم گوهر خود را به خریدار دگر

    *****

    در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

    به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

    نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار

    دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

    *****

    ساقى بنوش آن جام مى یرلى یلى یرلى یلى

    مطرب بگو بآواز نى یرلى یلى یرلى یلى

    باد صبا برخاسته روى زمین آراسته

    بلبل چمن پیراسته یرلى یلى یرلى یلى

    نو نو عروسان چمن چون ورد و ریحان و سمن

    بنواخته در تن تنن یرلى یلى یرلى یلى

    آمد صبوح روضه وش در وقت دار و گیر و کش

    چون مطرب نغمات خوش یرلى یلى یرلى یلى

    گر طالب آیى پاک را طى کن بساط خاک را

    بر هم زن این افلاک را یرلى یلى یرلى یلى

    پیمانه در کش صبحدم فارغ شو از شادى و غم

    بر بام رندى زن علم یرلى یلى یرلى یلى

    *****

    دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند

    پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند

    گویند رمز عشق مگویید و مشنوید

    مشکل حکایتیست که تقریر می‌کنند

    تشویش وقت پیر مغان می‌دهند باز

    این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند

    *****

    عزیزُم کاسه ی چشمُم سرایِت

    میون هر دو چشمُم جای پایِت

    ازون ترسُم که تِه غافل نهی پا

    نشینه خار مژگونُم به پایِت

    *****

    ته دوری از برم دل در برم نیست

    هوای دیگری اندر سرم نیست

    بجان دلبرم کز هر دو عالم

    تمنای دگر جز دلبرم نیست

    *****

    بهار اومد به صحرا و در و دشت

    جوانی هم بهاری بود و بگذشت

    سر قبر جوانان لاله رویه

    دمی که گلرخان آیند به گلگشت

    *****

    مرا نه سر نه سامان آفریدند

    پریشانم پریشان آفریدند

    پریشان خاطران رفتند در خاک

    مرا از خاک ایشون افریدن

    *****

    دل هوس سبزه و صحرا ندارد

    میل به گلگشت و تماشا ندارد

    دل سر همراهی با ما ندارد

    خون شود این دل که شکیبا ندارد

    ای دل غافل، نقش تو باطل

    خون شوی ای دل، خون شوی ای دل

    دلی دیوانه داریم، ز خود بیگانه داریم

    ز کس پروا نداریم

    همتی ای خلق گر ایران پرستید

    از چه در این مرحله ایمن نشستید

    منتظر روزی ازین بدترستید؟

    صبر ازین بیش دگر جا ندارد

    *****

    فریاد از آن نرگس مستی که تو داری

    داد از دل بیگانه پرستی که تو داری

    ترسم که یکی زاهل وفا زنده نماند

    در کشتن این طایفه دستی که تو داری

    *****

    الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه

    که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

    خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه

    که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

    به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل

    چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم

    *****

    باز بانگی از نیستان می‌رسد

    غم به داد غم پرستان می‌رسد

    بشنوید این شرح هجران بشنوید

    با نی نالنده هم دستان شوید

    بی شما این نای نالان بی نواست

    این نواها از نفس‌های شماست

    نی مدد می‌خواهد از ما ای نفس

    هان به فریاد دل تنگش برس

    سال‌ها ناگفته ماند این شرح درد

    دردمندی خوش نفس سر بر نکرد

    تا نفس داری دلا فریاد کن

    بستگان سینه را آزاد کن

  • بازخوانی آواز رهزن اهل هنر اثر استاد شجریان

    خواننده:ساریه نوید

    instagram.com/sariyeh.navid

    موسیقی:نواک

    ناظر ضبط:نوید دهقان

    instagram.com/navid.dehghan

  • گل‌های رادیو – شاخه گل ۲۷۷ – ویگن

    دامن کشان ساقی میخواران از کنار یاران مست و گیسو افشان می گریزد

    در جام می از شرنگ دوری وز غم مهجوری چون شرابی جوشان مِی بریزد

    دارم قلبی لرزان به رهش دیده شد نگران

    ساقی میخواران از کنار یاران مست و گیسو افشان میگریزد

    دارم چشمی گریان به رهش

    روز و شب بشمارم تا بیاید

     

    آزرده دل از جفای یاری بی وفا دلداری ماه افسون کاری شب نخفتم

    با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم یاد عشقش را در دل نهفتم

    از چشمانش ریزد به دلم شور عشق و امید دامن از کف دادم

    شد جهان از یادم یاد عشقش را در دل نهفتم

    دارم چشمی گریان به رهش

    روز و شب بشمارم تا بیاید

    پس از این زاری مکن  

    به مزارِ سینه ام

    با تو رفتم 

    پنهان کردم  

    هوسِ یاری مکن 

    با غمِ دیرینه ام 

    بی تو باز امدم 

    در خاکسترِ غم  

    تو ای نا کام 

    بخواب ارام 

    از سر کوی او 

    ان همه ارزو 

    دل دیوانه

    دل دیوانه

    دل دیوانه

    دل دیوانه

    چه بگویم ای دل با من چه ها کردیتو مرا با عشقِ او اشنا کردی     

    پس از این زاری مکن

    به مزارِ سینه ام 

    با تو رفتم 

    پنهان کردم 

    هوسِ یاری مکن 

    با غمِ دیرینه ام 

    بی تو باز امدم 

    در خاکسترِ غم 

    تو ای نا کام 

    بخواب ارام 

    از سر کوی او

    ان همه ارزو 

    دل دیوانه

    دل دیوانه

    دل دیوانه

    دل دیوانه

    چه بگویم ای دل با من چه ها کردی  تو مرا با عشقِ او اشنا کردی

    پس از این زاری مکن  

    به مزارِ سینه ام 

    هوسِ یاری مکن 

    با غمِ دیرینه ام 

    تو ای نا کام   

    بخواب ارام  

    دل دیوانه

    دل دیوانه

     

  • ساز و آواز – آواز افشاری از برگ سبز ۲۲۳ - ناصر مسعودی، رضا ورزنده و امیرناصر افتتاح

    ای خوش آنان که قدم در ره میخانهٔ زدند

    بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند

    به حقارت منگر باده‌ کشان را کاین قوم

    پشت پا بر فلک از همت مردانه زدند

    خون من باد حلال لب شیرین دهنان

    که به کام دل ما خندهٔ مستانه زدند

    هیچ کس در حرمش راه ندارد کانجا

    دست محرومی بر محرم و بیگانه زدند

    آخر از پیرهن شمع فروغی سر زد

    آتشی را که نهان بر پر پروانه زدند

  • ردیف‌نوازی تار - محمد عذاری - ماهور

    این اجراها در رادیو تبریز پخش شدند و بسیار نایاب هستند.

    با سپاس فراوان از بهنود عزیز که این آثار را از آرشیو جناب گلشن ابراهیمی در اختیار ما قرار دادند.

  • گل‌های رادیو - تکنوازان ۵۴۳ - ماهور

    کمانچه: کامران داروغه

    سنتور: رضا ورزنده

    تار:‌فریدون حافظی

    تنبک:‌ جهانگیر ملک

  • یادگار پدر – بداهه‌نوازی کمانچه غلامرضا سارنج – سه‌گاه

    اجرای ۱۳۳۵

    بداهه‌نوازی کمانچه در سه‌گاه

  • سرشک نهان – اجرای خصوصی حبیب‌الله بدیعی، فضل‌الله توکل و جهانگیر ملک – سه‌گاه

    سه‌گاه – اجرای خصوصی ۱۳۶۳/۰۲/۳۰

  • ساز و آواز – آواز شور از برگ سبز ۶ – سید جواد ذبیحی

    همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود

    آه ازاین راه که باریک‌تر از موی تو بود

    رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت

    که ره قافلهٔ دیر و حرم سوی تو بود

    گر نهادیم قدم بر سر هستی شاید

    که سر همت ما بر سر زانوی تو بود

    زان شکستم به هم آیینهٔ خودبینی را

    که نگاهم همه در آینیهٔ روی تو بود

    پیر پیمانه‌کشان شاهد من بود مدام

    که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود

    ماه خاسته از گوشهٔ گردون سر زد

    که خجالت زدهٔ گوشهٔ ابروی تو بود

    نفس خرم جبرییل و دم باد مسیح

    همه از معجزهٔ لعل سخنگوی تو بود

    هیچ‌کس آب زسرچشمهٔ مقصود نخورد

    مگر آن تشنه که جایش به لب جوی تو بود

  • شمع مزار - اجرای خصوصی محمدرضا شجریان، پرویز یاحقی، حمید ارجمندی و فرهنگ جولایی

    در شور و سه‌گاه - ۲۶ تیر ۱۳۵۸

    حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

    آری به اتفاق جهان میتوان گرفت

    افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع

    شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت

    میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست

    از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت

    آسوده بر کنار چو پرگار میشدم

    دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

    خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان

    زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت

    زین آتش نهفته که در سینه من است

    خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت

    می خور که هر که آخر کار جهان بدید

    از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت

    بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند

    که آنکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت

    ***

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

    اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد

    من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

    ******

    دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم

    و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

    از دل تنگ گنهکار برآرم آهی

    که آتش اندر کنه آدم و حوا فکنم

    مایه خوشدلی انجا است که دلدار آنجاست

    میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

    بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه

    تا چو زلفت سر سودازده بر پا فکنم

    خورده ام تیر فلک باده بده تا سرمست

    عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم

    جرعه جام بر این تخت روان افشانم

    غلغل چنگ بر این گنبد مینا فکنم

    *****

    گر زحال دل خبر داری بگو

    ور نشانی مختصر داری بگو

    مرگ را دانمولی تا کوی دوست

    راه اگر نزدیکتر داری بگو

    *****

    آتشی اندر نیستانی فتاد

    سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

    شعله تا سرگرم کار خویش شد

    هر نی ای شمع مزار خویش ش

  • حدیث عشق – به یاد استاد جلیل شهناز

    اجرای اول از برگ سبز ۱۸۲، اجرای دوم از برگ سبز ۱۹۲ انتخاب شده‌اند.

    حسین قوامی و امیرناصر افتتاح