Episodit

  • گفت وگو با دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، اگرچه از پیش هماهنگ شده بود، اما کمتر از یک ساعت مانده به زمان مقرر، به دلیل جلسه ناگهانی وزیر با رئیس جمهوری، دچار چالش زمانی شد. از آنجا که به همراه عکاس و فیلمبرداران به محل گفت وگو در وزارت خارجه رسیده بودیم، ترجیح دادیم مصاحبه را زودتر آغاز کنیم و به همین دلیل از چینش دکور تا طرح سوالات، با چالشهایی پیش بینی نشده مواجه شدیم. هرچند آقای ظریف زودتر آمد تا بتوانیم مصاحبه را زودتر آغاز کنیم. بحث به برجام کشیده شد و سخنان آقای ظریف درباره این که هر کسی از برجام شکل موردنظر خود را ساخته و براساس همان شکل و شمایلی که خودش ساخته آن را توصیف میکند.
    درباره خوشبینی نسبت به خارج نشدن ترامپ از برجام پرسیدم که وزیر امور خارجه این خوشبینی را رد کرد و گفت ما هیچ وقت پیش بینی نمیکردیم ترامپ از برجام خارج نشود. شکستن تابوی مذاکره با طالبان و شکسته نشدن تابوی مذاکره با آمریکا، خوشبینی به اینستکس، قرارداد پرحاشیه با چین و انتخابات آتی ریاست جمهوری، از دیگر پرسشهایی بود که از دکتر ظریف مطرح کردم. آنچه می‌شنوید گفت و گوی مردم سالاری آنلاین با دکتر محمدجواد ظریف است. فیلم و متن این گفت و گو را هم می توانید در سایت مردم سالاری آنلاین ببینید.

  • راست و دروغ گوادلوپبرخی از ایرانیان بر این باورند که در سال ۵۷ قدرت‌های خارجی شاه را سرنگون کردند. آن‌ها برای اثبات حرف خود گوادلوپ را مثال می‌آورند که سران قدرت‌های غربی در آن جمع شدند و "پایان شاه" را امضا کردند. هرچند برخی معتقدند در آن جلسه سران چهار کشور غربی از شاه حمایت کردند.اما به راستی در گوادلوپ چه خبر بوده که بخش بزرگی از ایرانیان آن را موثر در سرنوشت امروز خود می‌پندارند؟ آیا کارتر و متحدانش در گوادلوپ جمع شدند تا شاه را سرنگون کنند؟ یا جمع شدند تا شاه را حفظ کنند؟ فارغ از اینکه طرفدار کدام نظر باشیم، سوال اینجاست که ایران چقدر در ذهن سران جمع شده در گوادلوپ نقش داشت؟این پرسش‌ها را در آستانه سالگرد برگزاری نشست گوادلوپ که ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷ برگزار شد، با دکتر مجید تفرشی استاد دانشگاه، پژوهشگر مطالعات بین الملل و تاریخ‌نگار ساکن لندن مطرح کرده و خواهیم پرسید نسبت ایران و کنفرانس گوادلوپ چیست؟ این برنامه زنده را می‌توانید در نشانی زیر ببینید:https://www.instagram.com/tv/CJWmC0_KL3Y/https://www.namasha.com/v/mP3wMjhB

  • Puuttuva jakso?

    Paina tästä ja päivitä feedi.

  • تا دوران مشروطه، وضعیت زنان در ایران با دوهزار سال پیش از آن تفاوتی نداشت. البته اگر از استثنائاتی مانند فرماندهی یا پادشاهی بعضی زنان در دوران باستان (که شاید در واقعیت آن هم تردید باشد) بگذریم، تقریبا همه تاریخ ایران، برابر بود با نادیده گرفته شدن زن‌ها! البته اگر نیک به تاریخ بنگریم، مردها هم وضعیت مشابهی داشتند. اما این شانس برای مردان بود که در صورت بخت‌یاری حتی به پادشاهی برسند. اما در مورد زنان هیچ‌گونه شانسی برای هیچ‌گونه بروز و ظهور اجتماعی وجود نداشت. تحقیقی مربوط به سال ۱۸۵۲ (1231) در تهران نشان می‌دهد که حداکثر فقط یک درصد زنان صاحب ملک .
    مساله حضور یا عدم حضور زن در جامعه تا حد زیادی به جداسازی جنسیتی نیز دامن می‌زد. از آن‌جایی که در بسیاری از موارد زنان باید جدا از مردان می‌بودند، به طریق اولی از بسیاری از حقوق اجتماعی نیز محروم می‌شدند. البته این مساله در دنیای آن روز چیز عجیبی نبود. زنان در بسیاری از کشورهای اروپایی (که در زمینه‌های حقوق اجتماعی پیشرو بودند) نیز از حقوقی شبیه به آنچه امروز به آن دسترسی دارند، بهره‌مند نمی‌شدند.
    با شروع مشروطه‌خواهی در ایران، زنان نیز به میدان آمدند. در قضیه استبداد صغیر و مبارزه با محمدعلی‌شاه نیز زنان بسیاری همچون «بی‌بی مریم بختیاری»، مجاهدت‌های فراوانی کردند تا استبداد فرو نشست و مشروطه شد. هرچند قانون اساسی مشروطه در نهایت حق رای دادن به زنان نداد.
    در شروع قرن جدید، رضاشاه پس از سفر به ترکیه، تلاش کرد به مسائل حقوق زنان ورود کند. دستور ثبت‌نام از دختران برای دانشگاه تهران از دست‌آوردهای همین سفر است. هر چند کشف اجباری حجاب، تعطیل کردن موسسات حقوق زنان از جمله «جمعیت نسوان وطن‌خواه» در کنار بقیه انجمن‌ها و احزاب دموکراسی‌خواه و چپ، پس از 1312 نیز توسط رضاشاه انجام شد.
    پس از آن 40 سال طول کشید تا زنان بتوانند برای نخستین بار به مجلس شورای ملی راه یابند. هر چند این اقدام مورد مخالفت و اعتراض شدید علمای قم قرار گرفت.
    با نگاهی به آمارها، درمی‌یابیم در سال ۱۳۲۸ حدود 8 درصد زنان باسواد بودند. این میزان در سال ۱۳۵۰ به 26 درصد رسید. اما توازن باسوادی در شهرها و روستاها تفاوت زیادی داشت. فقط 9 درصد زنان در روستاها توانایی خواندن و نوشتن داشتند و در مقابل 50 درصد زنان شهری از این توانایی برخوردار بودند. تحقیقات متعدد نشان می‌دهد که با وجود افزایش باسوادی زنان، نگرش آنان نسبت به نقش سنتی و نیز جایگاه فرودست خود تغییری نکرده بود. حتی در نگرش مردانه حاکم نیز تغییری ایجاد نشده بود.
    مهم‌ترین عرصه بروز و ظهور مردسالاری در دوران پیش از انقلاب را در سینما می‌توان یافت. زنان تقریبا در هیچ فیلمی نقش محوری نداشتند. جذابیت جنسی فاکتور بسیار مهمی در استفاده از زنان بازیگر بود. در سال‌های بین ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ زنان در بسیاری از فیلم‌ها در نقش بدکاره و قشر پایین جامعه و به طور کلی منفعل ظاهر می‌شدند. تجاوز به زن عنصر غالب فیلم‌های این دوره است که زن پس از فریب خوردن یا بر اثر تعصب خانوادگی به قتل می‌رسد، یا به ازدواج طرف مقابل درمی‌آمد و یا آواره‌ی شهرها می‌شد. نگاهی به مشاغل زن در فیلم‌های این دوره نشان می‌دهد، عمده‌ترین شغل پس از خانه‌داری، روسپی‌گری و رقاصی در کاباره بود.
    در سال‌های پس از انقلاب هم به مانند صد سال گذشته، وضعیت دوگانه‌ای برای زنان شاهد بوده‌ایم. از طرفی نرخ باسوادی و اشتغال در رده‌های بالا قرار گرفت و در سطح مشاغل و دانشگاه‌ها، در امر ورزش، هنر، سینما و به طور کلی حضور اجتماعی با رشد کمی و کیفی حضور زنان در جامعه مواجه بوده‌ایم. اما از طرف دیگر در حالی که زنان می‌توانند در عرصه رانندگی با ماشین‌های سنگین و یا خلبانی حضور پیدا کنند، حقوق اولیه‌ای مانند رفتن به ورزشگاه یا موتورسواری از زنان سلب شده است. یا همچنان کشمکش بر سر مساله حجاب الزامی یا اختیاری، حریم خصوصی و... وجود دارد. این تناقضات ممکن است در جوامع توسعه‌یافته مطرح نباشد. اما کشور ما با بار سنگین تاریخ، فرهنگ و تمدن هنوز نتوانسته بر این تناقضات فائق آید.
    از همین رو با خانم طیبه سیاوشی، نماینده محترم مردم تهران در مجلس دهم به گفتگو نشستیم تا درباره موانعی که بر سر حضور زنان در جامعه وجود دارد، گفتگو کنیم. خانم سیاوشی مشاورعالی معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده که در یک گفتگوی زنده در اینستاگرام با مردم‌سالاری‌آنلاین صحبت کرد، معتقد است موانع سیاسی بیشترین تاثیر را بر نقض حقوق زنان در کشور می‌گذارد....

  • همیشه در بین مردم صحبت از سیاست و سیاست‌خارجی، ساده‌ترین اتفاق‌های ممکن تلقی می‌شود. این‌که کلماتی مانند «کنار آمدن»، «سازش کردن»، «فروختن» و... چیزهایی از این دست را مدام در مکان‌های عمومی می‌شنویم شاهدی بر این مدعاست. تصور بسیاری از مردم از سیاست‌خارجی، مواجهه با قدرتی بسیار بزرگ یا بسیار پوشالی (بسته به زاویه نگاه بیننده) است که باید تسلیم آن شد یا در قرائت دوم با آن مقابله و در حد امکان آن را نابود کرد. در هر دوی این نگاه‌‌ها چیزی از جنس ساده انگاری و تقلیل دادن سیاست‌خارجی به مواجهه با یک کشور، یعنی آمریکاست که کلید رهایی در این جهان‌بینی سازش یا نبرد نهایی با این کشور است. این جهان بینی که خطر غلتیدن در تئوری توطئه را در صورت شکست فرضیات خویش دارد به ما نمی‌گوید که در جهان کشورهای همسایه‌ای وجود دارند که بازی آن‌ها ممکن است تاثیرات بیشتری بر روابط ما بر تخاصم یا سازش با کشور اصلی داشته باشد. یا فی‌المثل رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی بخصوص در حوزه‌های نرم از جمله اقتصاد و تولید، صورتی دیگر از مساله راهبرد دفاعی را پیش روی ما می‌گذارد. در یک کلام، شکل ارتباط با جهان و اولویت‌های راهبردی در سیاست‌خارجی، یک جمله یک خطی نیست و شاید بتوان آن را بازی با چندین بازیگر که کارت‌های متفاوتی برای تغییر کل ماهیت بازی در اختیار دارند مقایسه کرد. از همین رو با دکتر علی‌رضا نامور حقیقی تحلیلگر سیاسی ومدرس در دانشگاه تورنتو به گفتگو نشسته و از ایشان پرسیدیم به راستی چگونه می‌شود چالش‌های سیاست‌خارجی ایران را بررسی و الویت‌بندی کرد؟ آیا اگر ایران در یک مذاکره کامل یا ایالات متحده به یک توافق کامل در همه موارد دست یابد، می‌توان به حل همه مشکلات ایران در صحنه سیاسی امیدوار بود؟ آیا این مدل نگرش حذف بقیه بازیگران از صحنه سیاست‌خارجی ایران نیست؟ آیا همسایگان ایران، می‌توانند به راحتی این مساله را بپذیرند یا در کار ایران اخلال خواهند کرد؟ تکلیف اسرائیل در این بازی چه خواهد شد؟ آیا ایالات متحده بین ایران و اسرائیل یک انتخاب نهایی خواهد داشت یا راهبرد دیگری اتخاذ خواهد کرد؟ و در نهایت اینکه آیا مذاکره می‌تواند راهگشای همه مشکلات ایران باشد؟ آقای نامور بزرگترین چالش سیاست‌خارجی ایران را مساله «غنی‌سازی» اورانیوم ‌میداند و در دفاع از نظر خود می‌گوید غنی‌سازی کلیدواژه ایست که ایالات متحده میتواند بقیه کشورها را علیه ایران بر خود متحد کند و ایران از «غنی‌سازی» (و نه صنعت هسته‌ای) طرفی نبسته و نخواهد بست. وی معتقد است، ایران باید خود را برای بدترین سناریوی فرضی در انتخابات آمریکا که پیروزی ترامپ با رای بالا باشد، آماده کند تا سطح غافگیری خود را کاهش دهد . برای چنین سناریویی ایران باید پکیج مذاکراتی آماده داشته باشد که بتواند روی میز بگذارد....

  • یازده سپتامبر نقطه عطفی در تاریخ ایالات متحده بود. اتفاقی که هنوز هم بسیاری از ابعاد آن روشن نشده، اما پیامد آن حضور ۲۰ ساله آمریکا در خاورمیانه بود. حضوری که این روزها کاخ سفید نشینان حداقل در شعار می‌خواهند به آن پایان دهند. اما واقعیت این است که یازده سپتامبر برای آمریکا یک فضای جدیدی ایجاد کرد که «دگر» خویش را پیدا کند. تروریسم کلیدواژه ای است که ایالات متحده هر کسی را در هر جایی و به هر شکلی که بخواهد مورد کنترل قرار می‌دهد. کشورها را تحریم می‌کند و سعی در هدایت جهان به سمتی دارد که خود می‌خواهد.
    فارغ از اینکه این حادثه واقعا اتفاق افتاده یا جزو دستاوردهای اتاق‌های فکر صهیونیسم باشد، واقعیت امروز جهان آمریکای یعد از یازده سپتامبر است. آمریکایی که هویت خویش را در جنگ با دشمنی نامرئی پیدا میکند. دشمنی که جغرافیای مشخصی هم ندارد.
    با این آمریکا باید چه کرد؟ آیا باید در بازی سیاست با او همراه شد و به عنوان مهم‌ترین جغرافیای سیاسی به ساختن نظم جدید آمریکایی دست زد؟ آیا باید در مقابل این نظم جدید ایستاد و به هر قیمت تلاش کرد که بازی ایالات متحده به هم بخورد؟ یا راه سومی در این میان وجود دارد؟ بر همین اساس از دکتر مهدی مطهرنیا دعوت کردیم که در پیدا کردن پاسخ این سوال همراه ما و شما باشد.
    از مهدی مطهرنیا خواهیم پرسید تصویر بزرگ آمریکا بعد از یازده سپتامبر از جهان چیست؟ در این تصور بزرگ آمریکاییها ایران، چین و روسیه را چطور تصور کرده اند؟ این تصور چقدر با واقعیت همسو است؟

    و اینکه ایالات متحده در وضعیت فعلی آیا توان اعمال نظم جدید در جهان را داراست؟ نظم گفتمانی که مثلا ترامپ به دنبال آن است. اساسا کدام یک از دو گفتمان فعلی موجود در آمریکا می‌تواند عهده دار نظم آینده جهان شود؟

    متن کامل این مصاحبه را اینجا بخوانید:
    www.mardomsalari.ir/interview/136340

    فیلم کامل این مصاحبه را اینجا ببینید:
    https://www.aparat.com/v/Uu2nC

  • سینمای ایران دوره‌های متفاوتی را از سر گذرانده است. از اکران فیلم‌های خارجی در دهه20 و پا گرفتن سینمای ایرانی البته تحت تاثیر بالیوود در دهه 30، جوانه‌های روشنفکری در دهه 40 و تولد یک سینمای منتقد در دهه50 که پایان بخش دوره اول سینمای ایران بود. هر چند همچون باقی جاهای دنیا سینمای غالب در آن روزگار، فیلم‌های گیشه‌ای بوده که در ایران آن را فیلمفارسی می‌خواندند. ولی تاثیر این سینمای منتقد در انقلاب ایران قابل انکار نیست.
    .
    در دهه های پس از انقلاب هم این اتفاق تکرار شد. از تلاش مدیران برای ساختن یک سینمای گلخانه‌‌ای تا رسیدن به سال‌های دولت اصلاحات که سینما را به عرصه‌ای برای اعتراض نسل سوم انقلاب به وضعیت موجود کرد. هر چند که در کنار آن سینما هم، سینمای گیشه‌ای نبض بازار را در اختیار داشت. اما این سینما هم تاثیرش را گذاشت و در بسیاری از موارد گیشه را هم در اختیار گرفت.
    .
    بررسی سینمای ایران در دو دهه منتهی به انقلاب اسلامی و دوران اصلاحات، نشان می‌د‌هد که سینماگر ایرانی برای نشان دادن اعتراض خود معمولا روی شکاف دولت-ملت سوار است.
    شکافی که فیلمساز سعی می‌کند با انتخاب جهت ملت، خود را متعهد به مطالبات مردم نشان دهد. هر چند که در بسیاری از موارد، پرداختن بیش از حد به این شکاف باعث فراموشی منافع ملی و سرگرم شدن در دعواهای داخلی می‌گردد.
    .
    نسبت سینمای ایران با تحولات سیاسی در دو دوره پیشاانقلاب و پسااصلاحات چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال از «پرویز جاهد» منتقد سینما دعوت کردیم تا به این سوال پاسخ دهد.
    همچنین از ایشان خواهیم پرسید که شاخص‌ترین فیلم‌های پیش از انقلاب که توانست نسبتی سیاسی با جامعه برقرار کند، کدام بوده و سینمای ایران در انعکاس سیاست و اعتراض سیاسی چقدر موفق است؟ و در نهایت دلایل طبقاتی در شکل گیری سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب و اصلاحات را بررسی خواهیم کرد.

  • 42 سال از ربوده شدن امام موسی صدر می‌گذرد. به راستی چه بر سر امام آمده؟ چرا امام به لیبی سفر کرد؟ چرا قذافی حاضر نشد مسئولیت این اقدام را به عهده گیرد؟ جز قذافی پای چه کسانی در میان بود؟
    این سوالات را با مهدیه پالیزبان در میان می‌گذاریم. عضو موسسه امام موسی صدر و نویسنده کتاب آدم ربایی در لیبی

  • بحث نفت همیشه در ایران مساله‌ای حساسیت‌برانگیز است. از دوران رضاشاه که مذاکراتی طولانی بر سر امتیاز نفت به انگلستان صورت گرفت و «تیمورتاش» مقتدر را قربانی خود کرد، تا مصدق که تلاش کرد نفت ملی شود و با دخالت دولت‌های خارجی سرنگون و تبعید شد، نشان می‌دهد مساله نفت هم در بین مردم و هم در بین دولت‌مردان، بحثی جدی و حساسیت‌زا است. از همین رو عجیب نیست اگر از همه شعارهای کاندیدای وقت دولت نهم، آوردن نفت به سر سفره ملت به یاد همگان مانده باشد. وعده‌ای که البته در حد همان شعار انتخاباتی ماند و هیچ‌گاهی چیزی از آن دیده نشد. یا در سال‌های اولیه تحریم‌های هسته‌ای، کاهش فروش نفت به زیر یک میلیون بشکه، تاثیرات روانی بسیار زیادی بر اقتصاد کشور گذاشت. این‌ها نشان می‌دهد نفت از ماده‌ای صرفا جهت تولید انرژی، به متغیری مهم و ثابت در تحولات سیاسی، اقتصادی جامعه ایرانی تبدیل شده است. چه بسا صحبت‌هایی که از همان زمان‌های کشف نفت تا همین امروز می‌شنویم که نفت می‌تواند کشور را از هر چیزی بی‌نیاز کند و همه مردم در ثروت غرق شوند. که البته حداقل در دنیای امروز شاید توهمی بیش نباشد. این‌ها را نوشتم تا متوجه باشیم که وقتی بحث پیش فروش اوراق نفتی به مردم مطرح می‌شود، مساله به چیزی فراتر از اقتصاد تعبیر خواهد شد. از همین رو بحث پیش فروش نفت، این روزها حسابی در بین اهالی رسانه و مردم داغ شده است. از یک سو رئیس‌جمهور و حامیان دولت هستند که به شدت از این طرح دفاع می‌کنند و آقای روحانی در آخرین صحبت‌های خود این طرح را مشت محکمی به دهان آمریکا دانسته بود. از سوی دیگر خیل کارشناسانی که البته لزوما منتقد دولت و در جناح مقابل نیستند و این طرح را بسیار خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی می‌دانند. این کارشناسان معتقدند حجم تعهداتی که این طرح برای دولت آینده ایجاد می‌کند، بسیار سنگین خواهد بود و حجم بزرگی از نقدینگی را به اقتصاد فرتوت کشور تحمیل خواهد کرد. دکتر «همت قلی‌زاده» تحلیلگر اقتصاد انرژی از جمله کارشناسانی است که معتقد است این طرح، تحولاتی شبیه به تاثیرات موسسات اقتصادی در ماه‌های ابتدایی دولت دوازدهم به راه انداخت. ایشان معتقد است اگر بناست دولت به مردم نفت بفروشد باید ابتدا صورت‌های مالی «شرکت ملی نفت ایران» که به بهانه تحریم محرمانه اعلام شده است را منتشر کنیم. این تحلیل‌گر اقتصاد انرژی البته معتقد است مساله فروش نفت ثانوی است و تا زمانی که اقتصاد کشور جزیره‌ای اداره می‌شود، خیلی امیدی به توسعه نخواهیم داشت. از همت قلی‌زاده پرسیدیم دولت چرا در این بازه زمانی تلاش می‌کند که نفت را به مردم بفروشد و چگونه این کار را خواهد کرد. همچنین تاثیرات این موضوع بر اقتصاد کشور چه خواهد بود. دکتر همت قلی‌زاده در گفت‌وگوی زنده در اینستاگرام، به ما از «خواب آشفته نفت» گفت....

  • بازنگری در قانون ‌اساسی یکی از بحث‌های مهمی بوده که همیشه در میان فعالان سیاسی (چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا) وجود داشته است. البته این اشتراک نظر در بازنگری لزوما به نتایج یکسانی منجر نخواهد شد، چرا که هر کدام از این جریان‌های سیاسی چیزهایی را مدنظر دارند که الزاما با امیال طرف مقابل مطابقت نخواهد داشت.

  • ?صادق زیباکلام: اصلاح‌طلبان فقط یک شانس دارندصادق زیباکلام در گفتگو با "مردم‌سالاری آنلاین":?اصلاح‌طلبان فقط یک شانس برای پیدا کردن پایگاه اجتماعی دارند، و آن این‌که به علمدار آزادی‌خواهی و دموکراسی در ایران تبدیل شوند. ?بزرگ‌ترین مشکل ایران و بزرگ‌ترین بن‌بستی که توسعه‌سیاسی از آن رنج می‌برد، فقدان دموکراسی است. مفاسد اقتصادی چرا در ایران زیاد است؟ چون آزادی کم است. بیکاری چرا زیاد است؟ چون آزادی محدود است. پاسخگویی وجود ندارد و حکومت هر کاری دلش بخواهد می‌کند، چرا؟ چون آزادی وجود ندارد. ریشه همه مصیبت‌های ما، مستقیم و غیرمستقیم به کمرنگ بودن آزادی در ایران برمی‌گردد.?اصول‌گراها خیلی حرف‌ها مثل مدیریت جهادی، مدیریت انقلابی، جوان‌گرایی و... می‌زنند که پوپولیستی و عوام‌فریبانه است و حالا این مجلس با مدیریت جهادی و انقلابی را هم خواهیم دید که چکار می‌توانند بکنند.?اصلاح‌طلبان هیچ چاره‌ای به‌جز رفتن به سمت‌وسوی دموکراسی ندارند. جزئیاتش هم شاخ و دم ندارد. آنونس این مصاحبه را در اینجا ببینید:https://www.aparat.com/v/BPGjD?متن کامل گفتگو را در نشانی زیر بخوانید:https://www.mardomsalari.ir/interview/131378/

  • ⭕️همه آنچه درباره بحران لبنان می خواهید بدانید/ مردم لبنان از چه چیزهایی خشمگین هستند؟فرشاد توماج، تحلیلگر مسائل منطقه، مقیم سوئد در گفتگو با "مردم سالاری آنلاین":?عصبانیت مردم لبنان یک عصبانیت واقعی است. این خشم هم بین گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف لبنان از جمله امل، حزب‌الله، المستقبل یا «سمیر جعجع» تفاوتی نگذاشته و به طور کلی از دستگاه حاکم خشمگین است.?دولت لبنان در حال حاضر حدودا ۹۵ میلیارد دلار بدهی دارد. عددی نزدیک به دو برابر تولید ناخالص داخلی این کشور، که از این رقم ۳۵ میلیارد دلار آن بدهی خارجی است. ۳۵ میلیارد دلار برای اقتصادی مثل لبنان، عدد بسیار بزرگی است. برای درک بهتر اگر با ایران مقایسه کنیم به نسبت تولید ناخالص داخلی، ۷۰ برابر ایران بدهی خارجی دارد! این بحران بدهی برای لبنان آنقدر شدید است که در ماه مارس امسال (۲۰۲۰) نتوانست بدهی‌اش را بدهد و از صندوق جهانی پول درخواست اعتبار کرد که این صندوق درخواست لبنان را در نهایت رد کرد.?نباید از این پرسش ترسید که ایران چقدر در لبنان و بحران اخیر نقش داشته است. واقعیت این است که حزب‌الله هیچ‌گاه دولت نداشته است. همین دولت فعلی را که در شش ماه اخیر سرکار است هم نمی‌توان به حزب‌الله نسبت داد. حزب‌الله در تمام سال‌های گذشته از تمام ابزارهای خود برای حمایت از دولت مستقر که در بسیاری از اوقات مخالف حزب‌الله بود استفاده کرده است. «سعد حریری» ژانویه امسال برکنار شد و همان‌طور که می‌دانیم، با همه تضادها، حزب‌الله یکی از گروه‌های مخالف برکناری حریری بود. چون حزب‌الله معتقد بود که حریری ممکن است ناکارآمد باشد، اما ریشه مشکلات اقتصادی نیست. عرض من این نیست که گروه‌های طرفدار ایران مقصر نیستند، اما اگر بخواهیم به درستی تقسیم کنیم، گروه‌های مورد حمایت غرب و عربستان نقش بسیار عمیق‌تری در این بحران دارند. مثلا همین «رفیق حریری» که در حال حاضر این قدر مقدس و خیرخواه توصیف می‌شود، یکی از افراد متهم به فساد بود. همین گروه «المستقبل» متهم به فساد در داخل لبنان است.?در لبنان اساسا چیزی به اسم اقتصاد وجود ندارد. یعنی به محض این‌که کمک‌های خارجی قطع شود، دولت سقوط خواهد کرد. به همین دلیل اروپا، آمریکا و عربستان می‌توانند اقتصاد لبنان (و چه بسا کشور لبنان) را به گروگان بگیرند. در نهایت هم این جریان به نفع اسرائیل خواهد شد. چون اگر اسرائیل می‌خواهد که حزب‌الله خلع سلاح و سپس نابود گردد به دنبال خیر و صلاح لبنان نیست، بلکه می‌خواهد وضعیت به نحوی چیده شود که پیشروی اسرائیل در منطقه ساده‌تر گردد. بنابراین در لبنان، گروهی تسلیم این نقشه هستند و گروهی در تقابل با این نقشه حضور دارند.?ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که یک سری دولت، تسلیحاتی را که مشخصا برای حمله به کشوری با جغرافیای ایران طراحی شده خریداری می‌کنند. من در مورد ۲۰۰ میلیارد دلار در سال صحبت می‌کنم. عربستان ۸۰ یا ۹۰ میلیارد، امارات با رقم نامشخص اما حدس زده می‌شود که ۵۰ و ۶۰ میلیارد دلار و حتی بحرین فقیر که از عربستان برای خرید سلاح علیه ایران پول می‌گیرد. در مقابل، ایران که چنین پولی ندارد. تسلیحات هم نمی‌تواند بخرد. تنها کاری که ایران می‌کند، افزایش عمق نفوذ نرم خود در منطقه است و کل هزینه آن به روایت وزارت امور خارجه آمریکا در هشت سال اخیر نزدیک به ۱۶ میلیارد دلار بوده است. یعنی سالی حدوداً دو میلیارد دلار که کمتر از یک درصد ارقامی است که در منطقه خرج خرید سلاح می‌شود. به نظر من نه تنها این عدد موجه است، بلکه باهوش‌ترین نوع هزینه‌کرد نیز هست. کسانی که می‌گویند این یکی دو میلیارد دلار را دولت خرج داخل بکند، هیچ تصوری از خطری که کشور را تهدید می‌کند، ندارند.فیلم این گفتگو را اینجا ببینید:https://www.aparat.com/v/GWnP6?متن کامل گفتگو با فرشاد توماج را در نشانی زیر بخوانید:https://www.mardomsalari.ir/interview/134421/مردم سالاری آنلاین?@mardomsalari1...

  • ⭕️ترامپ قبل از انتخابات آمریکا در مقابل ایران کوتاه نمی‌آید?دکتر اردشیر سنایی تحلیلگر روابط بین‌الملل در گفتگو با "مردم سالاری آنلاین":?بهترین زمان مذاکره با ترامپ، زمان روی کار آمدن او در ایالات‌متحده تا قبل از خروج از برجام بود.?بعضی معتقدند چون شرایط ترامپ در انتخابات، به دلایل کاملاً مشخص متزلزل شده، شاید مجبور شود برای به دست آوردن امتیاز در سیاست خارجی، در مقابل ایران کوتاه بیاید. من این را منتفی می‌دانم.?من هیچ نشانی نمی‌بینم از این را که یک اتفاق جدید به نفع جمهوری‌اسلامی ایران در مناسبات بین ایران-آمریکا در حال رخ دادن باشد.?تا اراده لازم برای حل و فصل مسالمت‌آمیز منازعه بین ایران و آمریکا به وجود نیاید، انتظار این‌که ما بتوانیم به توافقی برسیم و امتیازی از دموکرات‌ها بگیریم غیرممکن خواهد بود.? این گفت‌وگو را به صورت تصویری در اینستاگرام «مردم سالاری آنلاین» ببینید:https://www.instagram.com/tv/CDradVup4Lw/?igshid=ciyqg0iblx6o?متن کامل را در نشانی زیر بخوانید:https://www.mardomsalari.ir/interview/134712/