Episoder
-
Podcast Music:
1.Arvo Part- Pro et contra (Cello Concerto)-II-Largo
2.Nils Frahm- Hammers
3.Prague_Philharmonic_Orchestra_Proloque
Story and Covert Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music:
1.Arvo Part-Pro et contra (Cello Concerto)-II-Largo
2. Maya Beiser - World to Came
3.Ben Chatwin - Phantom Lights
4.Ben Chatwin- In the Fire
5.Ben Chatwin- Lost at Sea
Story and Cover Art: Mehrad Bazrgar
عنوان بخش نخست پادکست، حمله اهریمن و خوانشی از رمان مشی و مشیانه نوشته آقای محمد محمدعلى انتشارات کاروان است. آقای محمدعلى این افسانه را دوست داشتند که پیام آن که همگوهری و برابری زنان و مردان است.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Mangler du episoder?
-
Podcast Music:
1.Arvo Part-Pro et contra (Cello Concerto)-II-Largo
2.Jim Perkins-Faces In a Crowd
3.F.S.Blumm, Nils Frahm-Day Two One
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music:
1.Arvo Part-Pro et contra (Cello Concerto)-II-Largo
2.Ocoeur-Progression
3.Ocoeur-Aside
Cover Art: Mehrad Bazrgar
برای مطالعه بيشتر دربارهی بادها میتونید به این كتابها مراجعه کنید:اهل هوا از غلامحسین ساعدی/ اوستا-یشت ها ابراهيم پورداود/ راسته، آموزه های روانپزشکی مغان ایرانی- انتشارات اساطير از رهام اشه و مسعود میرشاهی
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast music:
1.Arvo Part-Pro et contra (Cello Concerto)-II.Largo
2.F.S.Blumm & Nils Frahm- Desert Mule
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music:
1.Arvo Part-Pro et contra (Cello Concerto)-ll.Largo
2.John Surman- Mysterium
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast music:
1.Arvo Part- Pro et contra (Cello Concerto)-II.Largo
2.Tecnosine- Europa
3.Nils Frahm-A Shimmer
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music:
1.Arvo Part-Pro et contra (Cello Concerto)-II.Largo
2.Esbjörn Svensson Trio – From Gagarin´s Point Of View
3. Sounds of Nature Kingdom - Cricket Chirping
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
جاوید در مدرسهای که طویلهی روستاست عاشق دختربچهای چشمطلایی میشود. جاوید نمیتواند نظر این دختر را جلب کند. به جای جاذبه، دافعه بین آنهاست! اتفاقا عشق در دافعه کارسازتر است. دوری شرط عشق است. در هجران است که ما مختصات خود را پیدا میکنیم. طبیعت عشق همین است. عشقهای کودکی هم که پاکتر و طبیعیترند، معمولا با انزوا و خیالبافی همراه است. جاوید با این عشق مختصات پیدا میکند، و بعد از اولین رویای خیس شبانه حاکمیت تن را از روان پس میگیرد. حریر نازک فراموشی پاره میشود، و خاطرات، تکهپاره یکییکی از فراموشی مهآلود بیرون میآیند، و داستان متوری آغاز میشود
رمان پادکستی مَتوری نوشته مهراد بذرگر
Podcast Music:
1.Arvo Pärt_ Pro et contra (Cello Concerto)_ II. Largo
2.Philip Glass_Metamorphosis One - Philip Glass
3.David Darling_Morning
4.Philip Glass_Metamorphosis One - Philip Glass
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
1.Pro et contra (Cello Conserto): II.Largo by Arvo Part///2. Hiding it by Gustavo Santaolalla///3. Morning Pray by Gustavo Santaolalla///4. The Ghost by Jocelyn Pook
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music
1. Arvo Part Pro etc contra (Cello concerto):II.largo
2.Kat's gut by Gustavo Santaolalla
3.Track 5 the Sea by David darling
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music:
1.Arvo Part Pro etc contra (Cello concerto):II.largo
2.Ketil Bjornstad, David Darling The Sea III
ای عزرائیل، تو جانها قبض میکن که ما کشتی در روضه دنیا پدید آوردیم و داسی از قهر و کاسی پر زهر بر دست تو نهادیم. هر نَبت که در این روضه سربردارد به داس قهر میدرو
متن از کتاب روحالارواح نوشته احمد سمعانی
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
Podcast Music:
1.Johann Johannsson-They being dead yet speaketh
2.Roger Goula-Looking back to self awareness
3.Brambles-Half gramme holiday
4.Jim Perkins-Fragment
5.Roger Goula-Pale blue do
ظاهرخان گفت: «کرامات مشایخ بیاساس نیست! اگر شیخ خوابی دیده، تو جعلی تعبیرش نکن. بچه که بودم دایهی عجوزهای هر شب قبل از خواب زل میزد توی چشمهام میگفت بخواب که خواب برادر مرگه. به دست باش جبار! این هم برای شیخ بهتره هم برای تو. خواب مشایخ خیال نیست. اتصال نفسه. به مخزن اسرار. به اونجا که تقدیر برملاست.»
بخشی از داستان متوری
Cover Art: Mehrad Bazrgar
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
جوانی سیاهه، با ناسیهی بلند، لاغر، دیلاق، زبونش عربیِ آفریقا. اما زبون ما رو میدونه، به لهجهی خودش. شبیه ساحلنشینها. از آدمیزاد میترسه. حرمتش رو نگه ندارید، وحشی میشه. اگه دیدینش با مهربونی رامش کنید. پناهش بدید. پناهگاه رو قفل کنید. مثل باد خبرش رو برسونید به چادرنشین. از ظاهرخان مژدگانی بگیرید. اگه خبرش به ما برسه که خبرش رو به ما نرسوندید، وای به حالتون.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
جلال و جلیل با همین جیپ رفتند سراغ کپرنشینها. دنبال رو به موتها. اونهایی که از گشنگی دندههاشون زده بود بیرون. یا اونهایی که تو خیالشون زن و بچه رو با یه مثقال سوختهی تریاک تاخت میزدند. واسه کارشون سرباز میگرفتند. تو تمام کپرنشین یه مرد نمیموند. میرفتند تو کوههای مرز، از صخرهها میافتادند پایین، اعدام میشدند، حبس میخوردند تا ابد. تو آدمکشیها میمردند. میون کپرها چند تا بز میموند، چند تا بچه، با سلطانجلال و سلطانجلیل، با دخترهای جوان شوهرمرده. برادرای جیم خوب که کیفور میشدند، بزها رو بسمل میکردند، گوشتش رو به سیخ میکشیدند، کبابش رو به نیش. از دخترها خوشگلهاش رو میفروختند به پاکار ظاهرخان، پیرمردها و پیرزنها و بچههای یتیم رو ول میکردند به امون خدا، میرفتند به یه کپرنشین دیگه.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
گفتم: «اگه گیر بیفتم، شورابیها سرم رو میبرند.» زد زیر خنده. گفت: «شوراب مرد این کار رو اگه داشت که شوراب نمیشد.» سطل رو برداشت. خون تهش رو ریخت تو مرداب. سوسمارها شیرجه زدند تو آب. اومد نشست کنارم، گفت: «تو هم مثل من یک مرد کوچولویی. اما نباید بترسی. چون ترس به قد و قامت کار نداره. چشمش نگران دله. ترس خودش هم میترسه. میدونی از چی؟ از دل قوی. این دل قوی رو تو سرشتت میبینم.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
یکی خونهزاد، یکی زادهی صحرا. یکی زیر سقف آجرچین عمارت درخواب، یکی تا بامداد به شمارش ستارهها. یکی مالک مُلک و مِلک، یکی در عیش و آزادی. یکی خشک و یکروند، یکی با سرشت حرکت. یکی شامگاهان ماتبرده به آینه دیوار، یکی خیره به غبار خط آفتاب. یکی در بند قدرت، یکی قدرتآزما. یکی خشک و سالخورده از روزگار، یکی بیسال و بیماه، یکی عنکبوتوار دلخوش به بستن بال مگس، یکی در پرواز. یکی جبارخان، یکی ظاهرخان.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
ولید مارگیر اونقدر خندیده بود که ماهیچههای صورتش فلج بود. صورتش عین شمع سوخته ریخته بود پایین. اما خنده از اون دهن شُلش نمیافتاد. حتی وقتی که رسید به سرپناهش و سرش رو گذاشت زمین که بخوابه. بخوابه تا فردا که سرنوشت از کدوم خال براش آس رو میکنه
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
ظهر جمعه حسن روشندل بعد از هفت سال از خانقاه دراومد و راه افتاد به سمت بیابونهای اطراف. هنوز از شوراب خارج نشده، پشتش از ازدحام جماعتی سیاه شد. من اونجا نبودم. اینها رو کدخدا تعریف کرد. راست و دروغش با خودش. هیچکس نمیدونست شیخ کجا میره. بیجهت میرفت. یه ساعت، دو ساعت. یکنفس، بیتوقف. جماعت پشتش چند روز بود که دربهدر بودند. غذای درست نخورده بودند. زمستون نزدیک بود، اما آفتاب ظهر حرارت داشت. همهی اونهایی که پشت شیخ به راه بادیه افتاده بودند، ضعف داشتند. اما باز هرچقدر که شیخ دورتر میرفت، دنبالهی جماعتِ پشتش کشیدهتر میشد. شیخ کاری به عقبش نداشت. نگاهش به انتهای بیابون میخدوز بود. همون جایی که جز وهم و سراب چیزی نیست. شیخِ بیپروا میرفت سمت اون سراب، که رسید به یه پشته خاکی. از چوبدستیاش کمک گرفت و رفت بالا، سر تپه. جماعت هم پایین پشته منتظر. بیابون ساکت. انگار نه انگار اون همه آدم اونجا بودند. همهمه وقتی راه افتاد که نقطهای از دل سراب ظاهر شد. این نقطه حرکت میکرد.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
-
تا به حال به حرف ج فکر کردی؟ شکلش رو مجسم کن. چه هندسهی عجیبی داره! سر نیمدایرهش شبیه یه تاج شکسته است. تو جسم این نیمدایره یه نقطه است معلق میون یه فضای بیجاذبه. این نقطه با وجود یک دهنه راه فرار، از جاش تکون نمیخوره. انگار توی این حرف یه میدان مغناطیسیه که نقطه رو با فاصلهی معینی از هلال ماه جذب میکنه. به آوای جنونآورش فکر کن. واژهی مجنون روی جیمش وایمیسته. تمام جنون این واژه به جیمشه. وقتی میگیم جیغ، شروع میکنیم به گفتن یه جیم جونخراش که در تمام آواز واژه کشیده میشه. جهان با جیم شروع میشه. چرا واژهی جنایت ترسناکه؟ آره، مفهومه که جن واژه رو احضار میکنه، اما روح ترسناک جنایت با همون آوای جسور جیمش دمیده میشه که مثل چاقو به جناق واژه خورده. من به جادوی جهنمی جیم باور دارم.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
- Se mer