Episódios
-
قصهی پادشاهی هوشنگ از شاهنامه فردوسی
-
«تا آن ساعت که آن بلا نازل شد. بله بی شک و شبهه بلا بود، آن هم یک بلای آسمانی، یعنی خیلی از مردم شهر ایستاده بودند توی میدان بزرگ و نگاه می کردند به فواره ها و مرغابیهای پلاستیکی و درختهای سنگی که یک دفعه میان آن همه پرنده ریز و درشت فلزی چشمشان افتاد به یک قناری کوچک که درست و حسابی آواز می خواند و بالهای زرد و قشنگش را به هم میزد...»
-
Estão a faltar episódios?
-
مشکلات پیچیده بانکی نوشته ریچارد براتیگان
-
«با پیدا شدن سر و کله دایی فرِد، به دلمان صابون زدیم که بهعنوان مرد خانه کمک دستمان میشود، اما او از همان اول پاک ناامیدمان کرد. از همان روز اول اشتهایش حسابی نگرانم کرد.»
-
«همیشه میدانست شوهرش به او خیانت میکند و حالا میداند اگر دیگر این کار را نمیکند، نمیخواهد پول خرج کند، مسأله، مسأله پول است.»
-
«قنادها ترشی و شور را دوست دارند، قصابها از کیک و شیرینی خوششان میآید، و نانواها گوشت و سوسیس را به نان ترجیح میدهند، گاوبازها برای سرگرمی کفترپرانی میکنند و مشتزنها با دیدن خونی که از بینی بچهشان میچکد رنگ میبازند.»
-
در روز کودتای ۲۸ مرداد مطربی به یک زن که در کافه کار میکند پناه میدهد و...
-
داستان کوتاه «مردههای قدیم باید برای مردههای جدید جا باز کنند»
-
چطور بعد از آن کوشیدم نظریه ابعاد سهگانه را...
-
چطور کوشیدم نظریه ابعاد سهگانه را به نوادهام بیاموزم ...
-
چطور در ضمن واقعهیی کره تشویقم کرد
-
هرچند کره از رازهای دیگر حجمستان پرده برداشت...
-
چطور به حجمستان آمدم و چهها دیدم
-
کره بعد از تلاش با الفاظ به عمل متوسل شد
-
به عبث غریبه کوشید تا رازهای حجمستان را...
-
در باب غریبه حجمستانی
-
چطور به عبث در توصیف پختستان کوشیدم
-
خطستان را چگونه مجسم دیدم..
-
در باب حکومت کاهنان ما
-
در باب کاهنان ما
- Mostrar mais